آقای علیرضا رضایی، فحش دادن به خاتمی در زمانی که زیر حمله رسانههای تصویری و کاغذی ناجوانمرد داخل کشور است و نامش علنا در تلویزیون به بدنامی برده میشود که هنر نیست. دفاع کردن ازوست که دل شیر میخواهد. خاتمی را اینروزها دوست و دشمن مینوازند و هیچکس پشت مرد واضع تئوری اصلاحات و گفتوگوی تمدنها نمیایستد. حالا شما هم عین جملات تهوعآورکیهان را استفاده میکنید که:" بری ایتالیا با یه جیگر طلا درباره اصلاحات ماچمالی و ضمناً مصاحبه کنی ؟" انگار نه انگار که کیهان این جملات را برای سرهم کردن دروغهایش بافته بود و من و شما از خواندنشان در کیهان احساس نفرت کرده بودیم. درست وضعیتی شده که در دوران ریاست جمهوری خیلیها پشتش را خالی کردند و بهنفع کیهانیان عرصه را واگذاشتند. خاتمی مگر چه گفته که شما بهخودتان گرفتهاید؟ ا
صلا طرف خاتمی مگر شما بودهاید! قصد خاتمی آچمز کردن و توپ را بهزمین حریف انداختن بوده و مطمئن باشید دراین راه با میرحسین و شیخ بزرگ هماهنگ بوده است. خاتمی از "کف توقعات" سخن گفته. اما همین کف هم دشمنان مردم را به شدت به لرزه انداخته که فقط یکی از آنها "آزادی بدون قیدوشرط زندانیان" بوده است. از شما میپرسم: آیا بزرگترین هدف ما طی این روزها همین نیست که عزیزانمان از زندان آزاد شوند؟
اتفاقا برخلاف نظر شما بهنظر میرسد خاتمی خیلی هم شجاعانه حرف زده و مقابل سیستم حکومتی و قوه قضائیه داد سخن داده. خاتمی خیلی شجاع است، چون در قلب تهران ایستاده و از کافههای پاریس در خیابان شانزلیزه آزادی را فریاد نمیزند. امیدوارم از ادبیات خودتان در مورد خودتان نارحت نشوید!
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر